English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 302 (7073 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
consecutively U یکی پس از دیگری
in turn <idiom> U یکی پس از دیگری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
burglaries U ورود به عنف یا به ملک دیگری به قصد ارتکاب جرم در شب
burglary U ورود به عنف یا به ملک دیگری به قصد ارتکاب جرم در شب
dump U 1-دادهای که از یک وسیله به دیگری برای ذخیره سازی کپی شده است . 2-انتقال داده به دیسک برای ذخیره سازی . 3-چاپ محتوای کل یابخشی از داده در حافظه
lure U طعمه یا چیزجالبی که سبب عطف توجه دیگری شود
lured U طعمه یا چیزجالبی که سبب عطف توجه دیگری شود
lures U طعمه یا چیزجالبی که سبب عطف توجه دیگری شود
luring U طعمه یا چیزجالبی که سبب عطف توجه دیگری شود
direct objects U امکانی در windows.x که امکان تبدیل داده از برنامهای که OLE را پشتیبانی نمیکند دارد به طوری که به صورت شی OLE در برنامه دیگری به کار می رود
direct objects U ترتیب عبور پیام ها از یک شی به دیگری
indirect objects U امکانی در windows.x که امکان تبدیل داده از برنامهای که OLE را پشتیبانی نمیکند دارد به طوری که به صورت شی OLE در برنامه دیگری به کار می رود
indirect objects U ترتیب عبور پیام ها از یک شی به دیگری
object U امکانی در windows.x که امکان تبدیل داده از برنامهای که OLE را پشتیبانی نمیکند دارد به طوری که به صورت شی OLE در برنامه دیگری به کار می رود
object U ترتیب عبور پیام ها از یک شی به دیگری
objected U امکانی در windows.x که امکان تبدیل داده از برنامهای که OLE را پشتیبانی نمیکند دارد به طوری که به صورت شی OLE در برنامه دیگری به کار می رود
objected U ترتیب عبور پیام ها از یک شی به دیگری
objecting U امکانی در windows.x که امکان تبدیل داده از برنامهای که OLE را پشتیبانی نمیکند دارد به طوری که به صورت شی OLE در برنامه دیگری به کار می رود
objecting U ترتیب عبور پیام ها از یک شی به دیگری
objects U امکانی در windows.x که امکان تبدیل داده از برنامهای که OLE را پشتیبانی نمیکند دارد به طوری که به صورت شی OLE در برنامه دیگری به کار می رود
objects U ترتیب عبور پیام ها از یک شی به دیگری
neutral U سیستمی که پاس ولتاژ و صفر دست در آن بیانگر اعداد با دیگری 100 است
message U اطلاع تارسالی از شخصی به دیگری
messages U اطلاع تارسالی از شخصی به دیگری
join U دستور تولید فایل جدید که از یک فایل اضافه شده به دیگری بدست می آید
joined U دستور تولید فایل جدید که از یک فایل اضافه شده به دیگری بدست می آید
joins U دستور تولید فایل جدید که از یک فایل اضافه شده به دیگری بدست می آید
word U زمان لازم برای ارسال کلمه از یک محل حافظه یا وسیله به دیگری
word U کلمات داده ارسالی در امتداد باس موازی یکی پس از دیگری
worded U زمان لازم برای ارسال کلمه از یک محل حافظه یا وسیله به دیگری
worded U کلمات داده ارسالی در امتداد باس موازی یکی پس از دیگری
relative U آنچه با دیگری مقایسه شود
link U دادهای که در فایل یا برنامه کاربردی دیگری به آن مراجعه شده است
machine U سیستم کامپیوتری که برای ترجمه متن و دستورات از یک زبان به دیگری به کار می رود
machined U سیستم کامپیوتری که برای ترجمه متن و دستورات از یک زبان به دیگری به کار می رود
machines U سیستم کامپیوتری که برای ترجمه متن و دستورات از یک زبان به دیگری به کار می رود
stop U زمانی که دیسک گردان طول می کشد تا متوقف شود پس از اینکه توان دیگری ندارد
stopped U زمانی که دیسک گردان طول می کشد تا متوقف شود پس از اینکه توان دیگری ندارد
stopping U زمانی که دیسک گردان طول می کشد تا متوقف شود پس از اینکه توان دیگری ندارد
stops U زمانی که دیسک گردان طول می کشد تا متوقف شود پس از اینکه توان دیگری ندارد
global U را با دیگری در متن عوض میکند
globally U را با دیگری در متن عوض میکند
remainder U حالتی که وجودیافتن امری منوط به تحقق امر دیگری باشد
pedestal U میز یا پشتیبان فیزیکی دیگری برای یک ترمینال
pedestals U میز یا پشتیبان فیزیکی دیگری برای یک ترمینال
gateway U 1-وسیلهای که دو شبکه غیرمشابه را به هم وصل میکند. 2-وسیله ترجمه پروتکل نرم افزار که به کاربران امکان کار با یک شبکه و دستیابی به دیگری را میدهد
gateways U 1-وسیلهای که دو شبکه غیرمشابه را به هم وصل میکند. 2-وسیله ترجمه پروتکل نرم افزار که به کاربران امکان کار با یک شبکه و دستیابی به دیگری را میدهد
language U هر برنامهای که هر خط برنامه را به زبان دیگری ترجمه میکند.
languages U هر برنامهای که هر خط برنامه را به زبان دیگری ترجمه میکند.
slave U صفحه نمایش CRT ثانوی متصل به دیگری که دقیقاگ همان اطلاعات را نشان میدهد
slaved U صفحه نمایش CRT ثانوی متصل به دیگری که دقیقاگ همان اطلاعات را نشان میدهد
slaves U صفحه نمایش CRT ثانوی متصل به دیگری که دقیقاگ همان اطلاعات را نشان میدهد
slaving U صفحه نمایش CRT ثانوی متصل به دیگری که دقیقاگ همان اطلاعات را نشان میدهد
interlock U رسانه امنیتی که بخشی از ورودی است و به کلمه رمز نیاز دارد تا وسیله کار دیگری انجام دهد تا کار جاری تمام شود
interlock U وسیله حفافتی که از تداخل دستگاه یا عملیات با دیگری ممانعت به عمل می اوردهمبند شدن
interlocked U رسانه امنیتی که بخشی از ورودی است و به کلمه رمز نیاز دارد تا وسیله کار دیگری انجام دهد تا کار جاری تمام شود
interlocked U وسیله حفافتی که از تداخل دستگاه یا عملیات با دیگری ممانعت به عمل می اوردهمبند شدن
interlocking U رسانه امنیتی که بخشی از ورودی است و به کلمه رمز نیاز دارد تا وسیله کار دیگری انجام دهد تا کار جاری تمام شود
interlocking U وسیله حفافتی که از تداخل دستگاه یا عملیات با دیگری ممانعت به عمل می اوردهمبند شدن
interlocks U رسانه امنیتی که بخشی از ورودی است و به کلمه رمز نیاز دارد تا وسیله کار دیگری انجام دهد تا کار جاری تمام شود
interlocks U وسیله حفافتی که از تداخل دستگاه یا عملیات با دیگری ممانعت به عمل می اوردهمبند شدن
nest U بخشی از برنامه که یک حلقه کنترل در دیگری استفاده میشود
nests U بخشی از برنامه که یک حلقه کنترل در دیگری استفاده میشود
adjacent U دو گرهای که توسط مسیری به هم وصل اند که هیچ گره دیگری به آن وصل نیست
slide U تبدیل تلفظ حرفی به حرف دیگری لغزنده
slides U تبدیل تلفظ حرفی به حرف دیگری لغزنده
trust U تاسیس به خصوصی است در حقوق انگلوساکسون که در ان شخصی مالی را به شخص دیگری منتقل میکند واین شخص متعهد میشودامور خاصی را نسبت به شخص ثالث انجام دهد و یابه طور کلی اموری را که مورد نظر موسس بوده بجااورد
trusted U تاسیس به خصوصی است در حقوق انگلوساکسون که در ان شخصی مالی را به شخص دیگری منتقل میکند واین شخص متعهد میشودامور خاصی را نسبت به شخص ثالث انجام دهد و یابه طور کلی اموری را که مورد نظر موسس بوده بجااورد
trusts U تاسیس به خصوصی است در حقوق انگلوساکسون که در ان شخصی مالی را به شخص دیگری منتقل میکند واین شخص متعهد میشودامور خاصی را نسبت به شخص ثالث انجام دهد و یابه طور کلی اموری را که مورد نظر موسس بوده بجااورد
background U چاپ گرفتن از کامپیوتر وقتی مشغول به کار دیگری است
backgrounds U چاپ گرفتن از کامپیوتر وقتی مشغول به کار دیگری است
verification U بررسی تایپ صحیح داده یا سمت ارسال داده ازیک رسانه به دیگری
foist U چیزی را بجای دیگری جا زدن
supersede U جانشین شدن جایگزین چیز دیگری شدن
superseded U جانشین شدن جایگزین چیز دیگری شدن
supersedes U جانشین شدن جایگزین چیز دیگری شدن
superseding U جانشین شدن جایگزین چیز دیگری شدن
impersonation U نقش دیگری رابازی کردن
stack U ذخیره سازی تعدادی کار که باید در پشته پردازش شوند و یکی پس از دیگری به طور خودکار اجرا شوند
stacked U ذخیره سازی تعدادی کار که باید در پشته پردازش شوند و یکی پس از دیگری به طور خودکار اجرا شوند
stacks U ذخیره سازی تعدادی کار که باید در پشته پردازش شوند و یکی پس از دیگری به طور خودکار اجرا شوند
conversion U 1-برنامهای که برنامه نوشته شده در یک کامپیوتر را به حالت مناسب برای دیگری تبدیل میکند. 2-برنامهای که فرمت داده و کد گذاری و... را برای استفاده در یک برنامه دیگر تبدیل میکند
conversions U 1-برنامهای که برنامه نوشته شده در یک کامپیوتر را به حالت مناسب برای دیگری تبدیل میکند. 2-برنامهای که فرمت داده و کد گذاری و... را برای استفاده در یک برنامه دیگر تبدیل میکند
release U اعراض از حق به نفع دیگری
released U اعراض از حق به نفع دیگری
releases U اعراض از حق به نفع دیگری
media U کپی کردن داده از یک بایت رسانه ذخیره سازی به دیگری
peripheral U آنچه ضروری نیست یا متصل به چیز دیگری است
post U وارد کردن داده در رکورد فایل . عملی که پس از دیگری رخ میدهد
post- U وارد کردن داده در رکورد فایل . عملی که پس از دیگری رخ میدهد
posted U وارد کردن داده در رکورد فایل . عملی که پس از دیگری رخ میدهد
posts U وارد کردن داده در رکورد فایل . عملی که پس از دیگری رخ میدهد
intervention U هر عملی که ازناحیه یک دولت صادر شده نتیجه ان تزلزل حاکمیت واستقلال داخلی و خارجی کشور دیگری باشد
interventions U هر عملی که ازناحیه یک دولت صادر شده نتیجه ان تزلزل حاکمیت واستقلال داخلی و خارجی کشور دیگری باشد
serial U کلمات داده که یکی پس از دیگری روی باس موازی ارسال می شوند
serials U کلمات داده که یکی پس از دیگری روی باس موازی ارسال می شوند
piracy U هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
piracy U چاپ کردن تالیف دیگری بدون اجازه تقلید غیر قانونی اثر دیگری privateer
namesake U کسی که بنام دیگری نام گذاری شود
namesakes U کسی که بنام دیگری نام گذاری شود
successive U آنچه یکی پس از دیگری فاهر میشود
imposters U کسی که بامعرفی خود به جای دیگری مرتکب کلاهبرداری میشود
Other Matches
subrogate U بجای دیگری تعهداتی بعهده گرفتن جانشین دیگری کردن
letters U نوشته ارسالی از کسی به دیگری یا از کامپیوتر به دیگری برای اطلاع رسانی یا ارسال دستور یا..
recode U کد کردن برنامهای که برای سیستم دیگری کد شده باشد , به طوری که دیگری هم کار کند
letter U نوشته ارسالی از کسی به دیگری یا از کامپیوتر به دیگری برای اطلاع رسانی یا ارسال دستور یا..
to pass one's word for another U از طرف دیگری قول دادن ضمانت دیگری را کردن
countersignature U امضای پس ازامضای دیگری تصدیق امضای دیگری
tother U دیگری
another U دیگری
thirds U به دیگری
third U به دیگری
t' other U دیگری
others U متفاوت دیگری
We have no other way (alternative). U را ه دیگری نداریم
common of pasturage U حق چرادرزمین دیگری
other U متفاوت دیگری
onother's money U پول دیگری
heteronomous U پیروقانون دیگری
at second hand U از قول دیگری
at another time U در زمان دیگری
follow suit <idiom> U از دیگری تقلیدکردن
metonymy U ذکرکلمهای بمنظور دیگری
ratios U نسبت یک عدد به دیگری
personified U رل دیگری بازی کردن
personifies U رل دیگری بازی کردن
personify U رل دیگری بازی کردن
another kettle of fish <idiom> U کاملا متفاوت از دیگری
personifying U رل دیگری بازی کردن
converts U تغییر چیزی به دیگری
converting U تغییر چیزی به دیگری
converted U تغییر چیزی به دیگری
impersonated U خودرابجای دیگری جا زدن
transplanted U درجای دیگری نشاندن
impersonate U خودرابجای دیگری جا زدن
transplants U درجای دیگری نشاندن
transplanting U درجای دیگری نشاندن
one country or another U این یا یک کشور دیگری
another U کسی [چیز] دیگری
impersonates U خودرابجای دیگری جا زدن
impersonating U خودرابجای دیگری جا زدن
transports U انتقال از یک مسیر به دیگری
one after a U یکی درپی دیگری
convert U تغییر چیزی به دیگری
shuffle off U بدوش دیگری گذاردن
serially U یکی پس از دیگری یا در سری
transport U انتقال از یک مسیر به دیگری
transported U انتقال از یک مسیر به دیگری
sequentially U یکی پس از دیگری به ترتیب
transporting U انتقال از یک مسیر به دیگری
eye baby U دیگری که به او نگاه میکند
let a praise thee U بگذارد دیگری تورابستاید
i had no a U چاره دیگری نداشتم
to feel for another U برای دیگری متاثرشدن
detinue U ضبط مال دیگری
ratio U نسبت یک عدد به دیگری
pestiferous U فاسدکننده اخلاق دیگری
subtraction U کم کردن یک عدد از دیگری
highbinder U جاسوس یا مراقب دیگری
follow in one's footsteps (tracks) <idiom> U دنبال روی دیگری
alternately U تغییر از یکی به دیگری
breach of close U تجاوز به ملک دیگری
heteronomy U پیروی از قانون دیگری
predecease U قبل از دیگری مردن
copycat <idiom> U تقلید از شخص دیگری
assumpsit U تقبل دیون دیگری
i had no a U شق دیگری نبودکه اختیارکنم
it is of a different kind U قسم دیگری است
predecease U مرگ قبل از دیگری
breach of a close U تجاوز به ملک دیگری
through the grapevine <idiom> U از اشخاص دیگری پرسیدن
take the words out of someone's mouth <idiom> U حرف دیگری راقاپیدن
transplant U درجای دیگری نشاندن
delaying U یچ بسته به دیگری عبور میکند
pass the buck <idiom> U مسئولیت خودرا به دیگری دادن
put words in one's mouth <idiom> U چیزی را از زبان کس دیگری گفتن
delays U یچ بسته به دیگری عبور میکند
outdistancing U خیلی جلوتر از دیگری افتادن
delay U یچ بسته به دیگری عبور میکند
are these a more apples U هیچ سیب دیگری هست
pur autre vie U برای مدت عمر دیگری
transmutation U تبدیل عنصری بعنصر دیگری
throw down the gauntlet <idiom> U به مبارزه یا چیز دیگری طلبیدن
augmenter U مقداری که به دیگری اضافه میشود
rub off <idiom> U به شخص دیگری انتقال دادن
interrupts U حرف دیگری را قطع کردن
common of piscary U حق ماهی گیری درابهای دیگری
personator U کسیکه خودرابنام دیگری قلمدادمیکند
interrupting U حرف دیگری را قطع کردن
rephrased U به طرز دیگری بیان کردن
new person <idiom> U شخص دیگری شدن ،بهترشدن
matches U تنظیم ثبات معادل با دیگری
interrupt U حرف دیگری را قطع کردن
match U تنظیم ثبات معادل با دیگری
girlfriend U زنی که دوست زن دیگری است
relocation U انتقال به محل دیگری ازحافظه
girlfriends U زنی که دوست زن دیگری است
outdistance U خیلی جلوتر از دیگری افتادن
rephrasing U به طرز دیگری بیان کردن
rephrases U به طرز دیگری بیان کردن
vicarious authority U اختیار از طرف دیگری نمایندگی
drag in <idiom> U پا فشاری روی موضوع دیگری
rights of way U حق عبور از روی ملک دیگری
reword U باواژههای دیگری بیان کردن
right of way U حق عبور از روی ملک دیگری
outdistances U خیلی جلوتر از دیگری افتادن
outdistanced U خیلی جلوتر از دیگری افتادن
vicariousness U خود را به جای دیگری گذاشتن
rephrase U به طرز دیگری بیان کردن
to be moved to another school U به آموزشگاه دیگری فرستاده شدن
staged U اجرای به ترتیب یکی پس از دیگری
he took a different view U نظریه دیگری اتخاذ کرد
overlap U پوشاندن بخشی از چیزی با دیگری
overlapped U پوشاندن بخشی از چیزی با دیگری
to shift a burden U کاری رابدوش دیگری گذاشتن
to t. U بحقوق دیگری تجاوز کردن
transfusable U قابل تزریق در جسم دیگری
ghostwrite U بنام شخص دیگری نوشتن
transfusible U قابل تزریق در جسم دیگری
rehousing U به جای دیگری اسکان دادن
personifier U مجسم کننده شخصیت دیگری
vest U واگذاری حقی یامالی به دیگری
vests U واگذاری حقی یامالی به دیگری
proxy U بنمایندگی دیگری رای دادن
i have no other place to go U جای دیگری ندارم که بروم
hold at disposal U در اختیار دیگری نگهداری کردن
overlaps U پوشاندن بخشی از چیزی با دیگری
sublease U به مستاجر دیگری اجاره دادن
to connect with a flight U به پرواز [دیگری] وصل شدن
transubstantiate U بجسم دیگری تبدیل کردن
suffragan U تابع منطقه یاقسمت دیگری
passing off U به اسم دیگری معامله کردن
transmission U ارسال سیگنال ها از یک وسیله به دیگری
transmissions U ارسال سیگنال ها از یک وسیله به دیگری
unless you are otherwise engaged U اگر کار دیگری نداری
unless otherwise agreed U اگر توافق دیگری نباشد
be a carbon copy <idiom> U دقیقا مثل دیگری بودن
to transubstantiate U به جسم دیگری تبدیل کردن
inherits U وارث شدن از دیگری گرفتن
multiplicand U عددی که در دیگری ضرب شود
inherit U وارث شدن از دیگری گرفتن
inheriting U وارث شدن از دیگری گرفتن
multiplying U انجام عمل ضرب یک عدد در دیگری
This is a different thing altogether. U این کاملا" چیز دیگری است
self adjustment U انطباق خود بامحیط یا چیز دیگری
Nothing more occurs to me . U چیز دیگری بنظرم نمی رسد
multiplies U انجام عمل ضرب یک عدد در دیگری
conditional U فرآیندی که بستگی به نتیجه دیگری دارد
multiply U انجام عمل ضرب یک عدد در دیگری
to turn round U برگشتن عقاید دیگری پیدا کردن
alternates U آنچه از یکی به دیگری تغییر می یابد
topwork U پیوند از جنس دیگری بدرخت زدن
migration U انتقال کاربران از یک سخت افزار به دیگری
transplantable U قابل برداشتن وکاشتن درمحل دیگری
to rap on the table U دست یا چیز دیگری روی زمین
to play off U از سر خود وا کردن و بجان دیگری انداختن
comparison U یکی از این دو از دیگری سریع تر است
loan word U واژهای که از زبان دیگری گرفته باشد
comparisons U یکی از این دو از دیگری سریع تر است
multiplied U انجام عمل ضرب یک عدد در دیگری
synchronous U آنچه همان با دیگری اجرا شود.
vicarious work U کاری که کسی به جای دیگری بکند
alternate U آنچه از یکی به دیگری تغییر می یابد
alternated U آنچه از یکی به دیگری تغییر می یابد
transshipment U انتقال به کشتی یا وسیله نقلیه دیگری
modulus U باقی مانده پس از تقسیم یک عدد بر دیگری
Do you have any more luggage? U آیا چمدان یا بار دیگری دارید؟
compurgator U یادکننده سوگند برای تبرئه دیگری
convert U معکوس کردن بکیش دیگری اوردن
That's quite another matter. U این که کاملا موضوع دیگری است.
to have a different view of [ opinion about] something U در باره موضوی عقیده دیگری داشتن
That's another story. U این داستان [قضیه] دیگری است.
eep U گرفتن توپ و پاس دادن به دیگری
ecesis U قراردادن حیوان یا گیاهی درمحل دیگری
dutch uncle U کسی که به سختی دیگری راملامت کند
drift bolt U میخی که میخ دیگری رابا ان دراورند
to exchange something [for something] U معاوضه کردن [چیزی را با چیز دیگری]
to exchange something [for something] U مبادله کردن [چیزی را با چیز دیگری]
deforciant U کسی که مالی را از دیگری بزور می گیرد
converted U معکوس کردن بکیش دیگری اوردن
farm out <idiom> U شخص دیگری برای انجام کار
something else again <idiom> بحث دیگری دارد، چیز دیگریست.
killjoy U کسی که عیش دیگری را منقص میکند
killjoys U کسی که عیش دیگری را منقص میکند
leave (someone) holding the bag <idiom> U تقصیر راگردن کسی دیگری انداختن
voyager U مسافر کشتی یا وسیله مسافری دیگری
bloodsucker U کسی که از دیگری پول بیرون میکشد
voyagers U مسافر کشتی یا وسیله مسافری دیگری
freeload <idiom> U پذیرش غذا وخانه باهزینه دیگری
presumption of survivorship U فرض زنده بودن پس از مرگ دیگری
heteronomy U انقیادوپیروی از فرامین وقوانین شخص دیگری
lead in U چیزی که به چیز دیگری منتهی شود
postfix U کلمه یا حرف نوشته شده پس از دیگری
paths U مسیر از یک نقط ه در شبکه ارتباطی به دیگری
simultaneous U آنچه همزمان با چیز دیگری رخ میدهد
sequential U عملیاتی که یکی پس از دیگری اجرا می شوند
would just as soon <idiom> U توجیح انجام یک چیزدر مقابل دیگری
converting U معکوس کردن بکیش دیگری اوردن
path U مسیر از یک نقط ه در شبکه ارتباطی به دیگری
converts U معکوس کردن بکیش دیگری اوردن
oxidation U عمل ترکیب اکسیژن با جسم دیگری
emulating <adj.> <pres-p.> U [رفتار مشابه با چیز دیگری انجام دادن]
Recent search history Forum search
1i wish to wish the wish the wish you wish to wish the wish
1we drove to visit my parents in Ipswich.
1In dubio mitius
0نحوه کار با نرم افزار waze
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com